دکتر مهدی هنرمند مدیر عامل شرکت ایران پرستیژ در رابطه با فیلم ملی و
راه های نرفته اش این گونه تحلیل کرد: من فیلم ملی و راههای نرفته اش را
دیدم و فقط میتوانم این چند خط را از زبان قلم و دل زنان و غرور مردان
بنویسم. در سرزمين من چه بسيارند، زناني كه مدتهاست در خود مرده اند، و
ساكت و نجيب و البته با افتخاربه مردنشان در خود ادامه ميدهند.گويي از تمام
دلخوشيها و شاديهاي زندگي سهمشانروز مرگيست.
هنرمند در ادامه افزود:
مگر از زندگيچه خواسته ايم . جز دريچه اي كوچك كه لبخندي بي ترس و ترديد بر
كنج دلمان بنشاند. و شما چه كرديد ؟جز آنكه با ديوار تعصب تمام سهممان را
از زندگي بگيريد.آنگاه كه به لبخندي دلخوش بودمهزار نام بر من نهادي. و
آنگاه كه در چشمانت بي لبخند خيره شدمهيچ نپرسيدي؟راه را كسي نشانمان نداد
در
كوچه هاي ترديد و دلتنگي كه گم شديم كسي دستمان را نگرفت. درس زياد
خوانديم.اما راه وروش زندگي كردن را ياد نگرفتيم؛فكر كرديم نخوانده
استاديم.
وی افزود: هيچ كس ،عاشقانه آرام زندگي كردن را در گوشمان نجوا
نكرد.از دست مرد زندگيم دلگير كه ميشومدلم به حال هردويمان ميسوزدبراي اويي
كه مردانگي برايش به اشتباه تعريف شدهو دوست داشتن را در تعصبهاي كور
كورانه معنا ميكند و مني كه عاشقي را از كسي كه رسم عاشقي را ياد نگرفته
طلب ميكنم.كدام يك كنهكاريم. نميدانم
مدیرعامل شرکت ایران پرستیژ گفت: اما يك چيز مشخص است و آنكه در اطرافمانپيله ايست تنيده باتعصب ، غرور ، خود خواهي، ناداني ،كه جز به پرواز رهايي از آن ممكن نيست.چه فرق ميكند هر كدام كه آزاد شويم ديگري هم آزادانه زندگي خواهد كرد.
و مردانی که طعم عشق را در آغوش گرم مادر و دستان پر احساس پدر نچشیده اند و همیشه دنبال احساسی هستند که دارند و گمش کرده اند و در این گمراهی سوختند و سوزاندند.
هنرمند در پایان اذعان کرد: کودکانی که به جای نوازش پدرانه سیلی خوردند و به جای نگاه پر مهر چشمان پر غضب کابوس شبهایشان شد و در بیگناهی طالب رفتاری شدند که لایقش نبودند.
مهدی هنرمند
۱۶ اردیبهشت ۹۷